پایی که جا ماند و گامهایی که هنوز پایدار است
صدای آژیر قرمز به ناگهان ترس و دلهرهای در دل انداخت، گویا قیامتی به پا شده است، همه به فکر گریختن از یک خطری بودند، خطری که به یکبار همه را غافلگیر کرده بود، هنوز صدای ممتد خطر در گوش مانده بود که صدای مهیبی در آسمان پیچید و نه تنها دیوار صوتی بلکه مرزهای هوایی کشوری را شکست که تازه از اسلام متولد شده بود و شروع به ریختن بمب و تیرهای خشم و نفرت و ترس بر روی کشوری کرد که بیم آن میرود که انقلابش به الگو برای سایر کشور ها شده و سراسر نظام های سلطه را به فرجام سرنگونی دچار خواهد کرد و این چنین تهاجمی آغاز شد تهاجمی علیه انقلابی به رنگ همه خوبی ها و سردمداران سلطه در غرب و شرق که خود را در خطر میدیدند با تشویق و ترغیب سگی کثیف به وی حاری را آموخته و با وعدههای پوچ و استخوانی چراغ سبز حمله به ایران را برای وی روشن میکنند
و این چنین ایران عزیز ما صفحاتی تازه از زندگی را برای خود به ورق میزند صفحاتی به رنگ سرخ برای جوانانش، صفحاتی که سطر به سطر آن با خط دفاع نوشته میشود. ولی قدرت پوشالی این دشمن گویا برای عدهای در داخل کشور واقعی به نظر آمده و در دل آنها لرزه انداخته، و برخی به اسم تحصیل، برخی به اسم خدمت، برخی به اسم نخبه از کشور فرار کرده و این چنین ترسشان را به تصویر میکشند و کشور خویش را در هجوم گرگ صفتان انسان نما رها میکنند
در این بین جوانان کثیری هستند که برای دفاع از انقلاب و اسلام و وطن خویش را رها نکرده و مشتاقانه برای مقابله با متجاوزین پست عازم نبرد حق علیه باطل میشوند. و یکی از این سیل کثیر مشتاقان جوان نخبه ای بود که در مکتب روح ا.. تحصیل کرده و با گوش جان سپردن به سخن ولی خویش لباس غرور و تکبر را از تن خویش در آورده و با به تن کردن لباس اطاعت و بندگی عازم معامله ای می شود، معامله ای با خدای خویش و جان مال خود را در ازای بهشت به حراج میگذارد.
وی که قبل از شروع جنگ در حال تحصیل علم بود، با آغاز جنگ حال میبایست در دو جبهه به نبرد بپردازد جبهه دانشگاه و جبهه دفاع از کشور، حضورش در جبهه های نبرد هرگز نتوانست مانع ادامه نبرد او در دانشگاه شود و همزمان با جنگ در دانشگاه جبهه به تحصیل در جبهه دانشگاه پرداخت
نبرد حق علیه باطل اوج میگیرد و روزهای سختی را برای همه برجای میگذارد و او نیز روزانه شاهد به شهادت رسیدن تنی چند از همرزمانش می شود. صفحات دفاع ورق زده میشود تا به صفحات جدیدی برای رزمندگان میرسد، صفحه ای که برگرفته از جان فشانی های یاران امام حسین(ع) کربلا نام دارد، کربلای 5 در آن جوان ما نقش دیدهبانی در این صفحات را بر عهده دارد.
صحنه نبرد با رمز مبارک یا زهرا(س) آغاز شده و با گذشت لحظه به لحظه به اوج خود میرسد و در میان همین نبرد دیدهبان مورد اصابت سلاح خشم دشمن قرار گرفته و پای خویش را در این نبرد برجای میگذارد.
و این چنین پای خویش را در راه دفاع از کشور و انقلاب برجای گذاشته تا مبادا گذر زمان راهش را عوض کند، پای خویش را در صحنه های درگیری حق علیه باطل برجا میگذارد تا مبادا فراموش کند در کدامین راه قدم گذاشته ،مبادا فراموش کند اهداف دفاع را، پایش را در عرصه نبرد علیه باطل و و در راه اهداف انفلاب بر جای گذاشت تا مبادا اکنون پا بر روی اهداف اصیلش بگذارد......
و او کسی نبود جز دکتر سعید جلیلی و این گام ها هنوز بوی نبرد علیه باطل میدهد چون پایش را در راه انفلاب و در بین همرزمان شهیدش بر جای گذاشت تا به مثابهی عهدی باشد با همرزمان شهیدش که راه آنان را ادامه خواهد داد.
و این گام ها هنوزم که هنوز است در همه عرصه ها در مذاکرات در عراق، ترکیه و... پایدار است
سلام /
وبلاگ شما در "نقل قول" پاتوق وبلاگنویسان ارزشی ثبت گردید.
چشم به راه مطالب خوبتان هستیم/
با لینک "نقل قول" ، پاتوق وبلاگنویسان ارزشی را به دوستان خود معرفی نمایید.
باتشکر/.